کیارش جانکیارش جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

کیارش و ریحانه عشقهای من

طوفان

1393/3/13 9:26
181 بازدید
اشتراک گذاری

وای که چقدر دیروز روز ترسناکی بود طوفان شده بود تهران شدید

دیروز مثل هر روز داشتم با گل پسری بازی می کردیم

(اول اینو بگم گل پسری یاد گرفته بگه توپ دلم ضعف میره میگه نوپپپپپپپپپپپپپپ)‌

هی توپ بازی می کردیم یهویی برگشتم سمت اشپزخونه دیدم اسمون سرخ شده داره باد خیلی شدیدی می اد زودی رفتم پنجره ها رو بستم طوفان بدتر میشد اسمون هم دیگه سیاه شده بود

سرکوچه درخت توت رو قطع کرد افتاد رو سیم ها و برق ها قطع شد خونه شده بود عین ظلمات صداهای وحشتناک می اومد نمی دونم چی ها بود که می خورد به این ور و اونور وقتی من ترسیدم فکر کنم تو هم ترسیدی خیلی با نگرانی داشتی به پنجره نگاه می کردی

از سمت پنجره دورت کردم چون ترسیدم خدایی نکرده شیشه ها بشکنه بخوره تو سرمون

یه کم برات کتاب خوندم و توپ بازی کردیم تا حواست پرت بشه

مامانی هم خودش مریض بود و حال نداشت  سعی کردم تا بخوابونمت که متوجه نشی

خدا رو شکر بابایی که اومد باد کم شده بود ولی ماشین رو نتونست بیاره خونه آخه سرکوچه مون مسدود شده بود با درخت توته

بعد اومدن بابایی برق ها رو اومدن وصل کردن و فقط حیرت این موند که یهویی چی شد

باز خدا رحم کرد خونه بودیم اگه بیرون بودیم...............

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)