این روزهای پسرک
پسرک عزیز من بعد از یه سرما خوردگی مزخرفی که یکی دو هفته ای درگیرش بود نمی دونم از کجا دچار یه بیماری دیگه شد یه ویروس لعنتی که افتاده به جون پسرکم این چهار روز اب شد پسرک .... چهارشنبه ای که خاله فافا اومده بود خونمون و مامانی خوشحال بود وسط بگو و بخند یهو دیدیم پسرک هر چی خورده بود بالا آورد بمیرم برای پسری طفلی تا نصفه های شب همش داشت بالا می اورد دیگه شیر هم نمی تونست بخوره بی رمق و بی حال شده بود نصف شب با بابایی بردیمش بیمارستان خانم دکتر مهربون گفت باید سرم بخوری و یه آمپول هم برای تهوعت زد به پاهای کوچولوت ............قربونت برم که کلی گریه کردی اومدیم خونه و شما یه کم حالت بهتر شد اگرچه چیزی نمی خوردی ولی باز هر از گاهی یه لبخند...
نویسنده :
مامان کیارش و ریحانه
13:51