کیارش جانکیارش جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 1 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

کیارش و ریحانه عشقهای من

پسرک شیرین زبون من

1393/10/15 11:55
209 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره پسرک بعد از دو سال و اندی که از خدا عمر گرفت داره کم کم شروع می کنه به حرف زدن

 

با اینکه خودمختار بغیر از بده و اب (گل و ایلیش‌ و منه ) این سه تا ترکی بودن و چند تا کلمه دیگه چیزی نمیگه ولی هر کلمه ای رو تکرار کنیم در جا میگه ولی دیگه تا تکرار بعدی ما اون کلمه محو میشه

تازه گی ها هم دو سه تا جمله دو کلمه ای میگی مثل بابا اینجاست و مامان بده و ...

ولی باز هم جای کار داری شدید هنوز هم سر یه چیزهایی با ایما و اشاره حرف می زنی مثل وقتی غذا م یخوایی میگی عام و یه متر دهنتو باز می کنی تا غذا بدیم بخوری

روز به روز لجوج تر و شیطون تر میشی البته میگن تو این سن عادیه

عاشق نقاشی هستی تا از مهد می رسیم خونه شورع میکنی درس درس گفتن تا یه دفتر و مداد ندیم دستت ول کن نیستی

وقتی از مهد می گیرمت تازه گی ها بهونه گیر شدی هی نق می زنی تا یکی باهات حرف می زنه بد اخلاقی می کنی و سرتو کج می کنی

خوابت تنظیم شده بود ولی پریشب چون خاله اومده بود خونمون یک به زور خوابیدی بابایی می گفت چند بار تو خواب بیدار شدی و دستمو بوسیدی و خوابیدی دوباره

اما من خواب بودم نفهمیدم

خلاصه نصف شبا که بیدار میشی و اب می خوایی بابایی بهت اب بده بدت میاد باید من بیدار بشم و بهت اب بدم و بابایی کلی حسودیش میشه (اگر چه یدار شدن نصف شب حسودی نداره) ولی خب این محبت تو رو می رسونه

تازه گی ها وزنت کریدم 12 و 800 بودی فکر کن یه کم هم کاشپن و کلی لباس می پوشی و همیشه باید از مهد برگشتنی بغلت کنم

خدا رو شکر که حالت خوبه

وقتی تو حالت خوبه منم حالم خوب میشه .....

زندگی اروم در جریانه خدا رو شکر

راضی ام به رضای خدا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)