کیارش جانکیارش جان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره
ریحانهریحانه، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره

کیارش و ریحانه عشقهای من

این روزها

1393/3/5 13:37
281 بازدید
اشتراک گذاری

خیلی مطلب های وبلاگت شده این روزها .....

این روزها بر خلاف ظاهر تکراری و خسته کننده هر روزه شاهد قد کشیدن و بزرگ شدنت هستیم

پسرک عزیزم من

بابایی و من هر روز شاهد شیرین کاری ها شیطنت ها و رشدت هستیم دیگه هر چقدر به روزهایی که کوچولو بودی فکر می کنم قیافه نازنینت یادم نمی آد باور نمی کنم پسر کوچولوی من که یه زمانی نمی تونست دست هاش رو تکون بده و به زور یه ذره برای خودش وول می خورد الان دیگه از دست شیطنت هاش سر درد می گیرم

باورم نمیشه پسر کوچولویی که فقط کارش نگاه کردن و خوابیدن بود الان که خوابی هر آن باید احتمال بدی یه چیزی رو بکوبونه تو صورتت

باور نمیکنم پسر من اینقدر شیطون شده که جای چنگ و ناخن های کوچولوش هر روز روی صورتمه که وقتی همکارام می بینن میگن کار اون پسریه

و من با یک غرور مسخره میگم اره کار کیارشه و چقدر از گفتن این حرف احساس خوبی بهم دست میده

عجب دنیاییه دنیای مادر شدن برای هر شیطنت بچه و هرخراب کاری که می کنه کیف می کنی و افتخار وقتی جای خودکارهایی که تو دیوار کشیدی و روی همه کابینت های خونه رو گل منگلی کردی رو با عصبانیت پاک می کنی از ته دلت خوشحالی که ماشاا... چه بچه نابغه ای دارم

وقتی با اسباب بازی می کوبه تو صورتت ، این لذت بخش ترین کتکی میشه  که تو زندگی ات خوردی

با اینکه خیلی وقتها شکر نعمت یادمون میره بعضی وقتها ناله می کنیم از دستت ،سرت داد می زنیم ........

اما تو اعماق وجود بابایی و مامانی یه شکری هست اگر چه به زبون نمی اریم ولی وقتی خنده هات رو می بینیم از عمق وجودمون شاکر خدای بزرگ میشیم

پدر شدن و مادر شدن نعمت خیلی بزرگیه خیلی بزرگ تر از اون چیزی که فکرش و بکنی ..........

دنیایی داره خیلی فراتر از اون چیزی که همه ادمها تصورش رو می کنن

امیدوارم پسرکم هم خودش روزی بابا بشه

وقتی خراب کاریهای کیارش رو می بینم و تحمل خودم و خیلی وقتها خوشحالیمو

می فهمم برای چی خدا برای خرابکاری بنده هاش صبر میکنه چرا زود عصبانی نمی شه انتقام نمی گیره چرا زودی نمی زنه پس کله مون

آره چون خدا عاشق بنده هاشه

مثل مادر پدر که عاشق بچه هاشونن

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)