یک روز بارانی
خدایا ممنون به خاطر بارون قشنگت که می باره و هوای شهرمون تمییز می شه تا نی نی های کوچولومون راحت تر نفس بکشن
خدایا ممنون بهخاطر اینکه باز هم حواست به ماها هست باز هم دستومونو می گیری باز هم تنها مون نمی زاری اگر چه ما خیلی وقتها از یاد می بریمت
چقدر خوبه که تو هستی چقدر .................
وقتی دارم فکر می کنم به مشکل دوستای گلم که این چند وقته داغون شدن وقتی می خونم تو کلوبمون که یه فرشته افتاده گوشه بیمارستان ...............
میگم که چقدر خوبه که تو هستی تا تکیه گاه اونا باشی و به بودن توه که بنده های بیچاره ات کمر راست می کنن تو این همه درد و گرفتاری و مشکلات
با تو قبول کردن سختی ها هم راحته چون همه ما به رحمتت امید واریم
خدایا ممنون به خاطر همه خوبی هات ...............
یکی از رحمت های خوبت هم این آقا کیارش کوچولوی ماست که تو این بی کسی های باباش شده همراه و مونس اون
تو این روزهای سخت اگه کیارش نبود من نمی دونستم با این حال همسر جان چه کنم ولی شکر که کیارش هست شکر که اون هست تا نادر یه کم از همه بی مهری های دوره و اطرافش بیخیال بشه ....
شکرت خدایا
خدایا دوست خوبم نفیسه عزیزم خیلی درد تو دلش هست هر روز که باهاش حرف می زنی غصه از وجودش میباره به حق این باران رحمتت در رحمتت رو هم به روی اونو و خانوادش باز کنه
و خیلی از دوستای گلم که امید ورم با دیده رحمت بهشون نگاه کنی
چند تا عکس از هدیه خدا وند
کیارش در کوچه مهدشون
کیارش در خونه خاله